نقدی بر یادداشت معاون جهرمی؛

بومی سازی سرویسهای پایه فضای مجازی امكان دارد

بومی سازی سرویسهای پایه فضای مجازی امكان دارد

یك جامعه شناس و كارشناس فضای مجازی اعتقاد دارد كه مغز جوان ایرانی می تواند موانع بزرگ را بردارد و اگر مسؤلان روح ناامیدی را به آنها تزریق نكنند، بومی سازی سرویسهای پایه فضای مجازی امكان دارد.


به گزارش آتی جو به نقل از مهر، محمدحسین سیاح طاهری در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است نقدی بر یادداشت امیر ناظمی رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران دارد. در این مطلب آمده است: « رئیس سازمان فناوری اطلاعات در یادداشت «دنیای تلویزیون سازهای بی برنامه» که در روزنامه همشهری نگاشته اند، مسائلی را راجع به فضای مجازی طرح کرده اند که چون بارها توسط مسؤلان وزارتخانه ارتباطات و فناوری اطلاعات تکرار شده است، تلاش داریم در این نوشتار به روشی کارشناسی، برخی اشکالات این نگرش را نشان دهیم. در مطلب اخیر جناب دکتر ناظمی آمده که نگاه به اینترنت، در واقع رقابت میان دو دیدگاه «پلتفرم‎ساز» و «محتواساز» است؛ پلت فرم ساز دیدگاهی مهندسی زده است که اولویت را به تصاحب و تملک پلت فرم می دهد، کنترل را مقدم بر صنعت می داند و از روزی می ترسد که محتوای مورد علاقه اش توسط پلت فرم ها با محدودیت روبه رو شود. اما محتواساز هدفش در درجه اول تولید محتوا در همه پلت فرم ها است و در درجه دوم تأثیرگذاری بر پلت فرم ها برای پذیرش قواعدی که مطلوب می داند. در ادامه هم به ظاهر دلایلی آورده و نتیجه گرفته اند که دیدگاه پلت فرم ساز هم هزینه بر است و هم تاثیرگذاری کمتری دارد اما دیدگاه محتواساز هر پلت فرم را فرصتی برای توسعه محتوای خودش می داند و با صاحب پلت فرم ها مصالحه می کند. ایشان با همین استدلال دیدگاه پلت فرم ساز را چنین استهزا کرده اند که «کسی می خواهد از راه تلویزیون بر جامعه تاثیر بگذارد تصمیم گرفته کارخانه تلویزیون سازی بسازد!» در حالیکه این تشبیه از بنیاد باطل است و اگر بخواهیم شباهتی بین شبکه مخابراتی و شبکه اینترنت پیدا نماییم، تلویزیون شبیه به «ابزار دسترسی» است نه پلتفرم! پلت فرم در واقع شبکه های صداوسیما و ماهواره ای است که به تولید و توزیع محتوا مبادرت می ورزد. مثل آنکه بخواهیم در شبکه BBC محتوای خویش را منتشر نماییم.»پیشرفت یا مصرف؟!صرف نظر از این تشبیه نادرست، اختلاف بین دو دیدگاهی که فرموده اند، به واسطه اختلاف در دیدگاه دیگری است نه محتواسازی یا پلت فرم سازی که هر دو به صورت موازی با هم امکان پیگیری دارند. اختلاف اصلی بین دو دیدگاه «پیشرفتگرا» و «مصرف گرا» در توسعه کشور است. دیدگاه مصرف گرا که متاسفانه بعضی از صاحب نظران از آن دفاع می کنند، همان گونه که اساساً مزیتی برای کشور در هیچ زمینه ای قائل نیست و با زبان و بی زبان می گوید ما باید کشاورزی را (به خاطر محدودیت منابع آب)، صنعت را (به خاطر به روز نبودن فناوری تولید و گران شدن محصول تمام شده)، انرژی هسته ای و پرتاب ماهواره را (به خاطر مخالفت های کشورهای ابرقدرت دنیا) و به همین ترتیب تولید سرویسهای فضای مجازی را (به دلیل وجود غول های بزرگ رقیب) کنار بگذاریم و صرفاً باید در بخش «خدمات» اقتصاد و آن هم نه در خدمات پایه مثل جویشگر و پیام رسان بلکه خدمات کاربردی مانند حمل و نقل، آموزش، گردشگری و... حضور داشته باشیم و در زیرساخت و خدمات مهم باید از همین سرویسهای به اصطلاح جهانی استفاده نماییم. در مقابل، دیدگاه پیشرفتگرا اعتقاد دارد ما باید در امور استراتژیک و ضروری که برای اداره هر کشوری لازم است شامل امنیت ملی، تأمین غذایی، دولت الکترونیک، صنایع استراتژیک و... خودکفا شویم و سرویسهای خودمان را تولید نماییم و تنها در اموری که جنبه حیاتی ندارند، از سرویسهای بیگانه استفاده و محصولات خارجی را وارد نماییم. جالب اینکه اریک اشمیت بنیان گذار پلت فرم گوگل در کتاب خود همین دیدگاه را برای رهبران پیشنهاد می دهد: «قرن بیستم در کنترل شبکه های بسته و یکپارچه قرار داشت، قرن بیست و یک قرنی است که با شبکه های باز جهانی هدایت خواهد شد. فرصت های خلق پلت فرم ها همه جا در اطراف ما وجود دارند. رهبران موفق کسانی هستند که این فرصت ها را کشف می کنند». حیف است در دوره ای که فرصت طلایی خلق پلت فرم وجود دارد، برخی همچنان قرن بیستمی فکر می کنند و می خواهند ما مصرف کننده باقی بمانیم.بی مزیتی ایرانیان!جناب ناظمی در ادامه فرموده اند که با فرض همیشگی منابع محدود و لزوم انتخاب راهبرد «هیچ مزیت مشخصی را نمی توان برای ما برشمرد که بتوانیم جایگاهی جهانی در این حوزه کسب کنیم» و تنها مزیت ما در هویت است؛ «هویت ما ایرانی ها هم نه بر پایه خصوصیت نژادی، و نه بر پایه منافع میان ایالات و سرزمین های مختلف، که بر پایه عناصری کلیدی مانند زبان فارسی استوار است»!آیا واقعا منفعت ملی ما در این است که همواره مصرف کننده و در امور استراتژیک وابسته به خارج باشیم؟ هر آدم منصفی بسیار متعجب می شود که چگونه یک نفر با تحصیلات دانشگاهی در جایگاه معاون وزیر یک نظام می تواند «زهر» را چنین رنگ و لعاب علمی ببخشد و به جای نوشدارو به خورد جامعه بدهد و کسی اعتراضی به ایشان نکند؟اتفاقا این دیدگاه چندان قدیمی نیست و پرنس میرزا ملکم خان ناظم الدوله یکصد و پنجاه سال پیش در ارتباط با راه پیشرفت آن هم در ارتباط با پدربزرگ فضای مجازی یعنی تلگراف، همین استدلال را بیان کرده اند: «راه ترقی و اصول نظم را فرنگی ها در این دو سه هزار سال مثل اصول تلغراف پیدا کرده اند و روی قوانین معین ترتیب داده اند. همان طوری که تلغراف را می توان از فرنگ آورد و بدون زحمت در تهران نصب کرد به همان گونه هم می توان اصول نظم ایشان را دریافت کرد و بدون هیچ معطلی در ایران برقرار ساخت» و به همین ترتیب در زمینه اصول توسعه و حکمرانی هم گفته است که «در مسائل حکمرانی نمی توانیم و نباید از پیش خود هیچ اختراعی نماییم. یا باید علم و تجربه فرنگستان را سرمشق خود قرار بدهیم یا باید از دایره بربری خود قدمی بیرون نگذاریم». با این همه بالفرض ما به سمت ادبیات و هنر و به تعبیر مهندسی ایشان «صنایع» خلاق رفتیم، آیا در آن عرصه نمی بایست از تولید ملی حمایت کنیم؟ آیا غیر از این است که الان در عرصه فیلم و سریال اینترنتی (VOD) ها غلبه با محتواهای خارجی است؟ البته ما بر این باور نیستیم که باید کلاً درب را روی محصولات سینمایی خارجی بست، اما اینکه کیفیت و کمیت محتوای داخلی به اندازه ای شود که در آنجا هم مثل عرصه اقتصاد تراز تجاری ما مثبت باشد، و یا دست کم میزان مصرف محتوای داخلی مردم از ۵-۱۰ درصد به ۳۰ درصد یا بیشتر برسد، مطالبه حقی است. نکته دیگر آنکه چه کسی گفته و چه پژوهشی این را نشان داده است که ما در تولید فیلم، موسیقی و هنر در مقایسه با صنایع دیگر مزیت داریم؟ امتداد نگاه مصرف گرا در عرصه اقتصاد، بی مزیت شدن ما در همه زمینه ها همچون فرهنگ است. هیچ بعید نیست امثال دکتر ناظمی پس از دو سه سال که ما همه صنایع تولیدی و سرویسهای پایه فضای مجازی را تعطیل کردیم، بیایند و بگویند با وجود غول های رسانه ای مانند هالیوود، بالیوود و... واقعا تولید فیلم ایرانی با این همه هزینه اسمش یک «تهدید ملی» است و مهمترین مزیت ما در این است که فیلم های خارجی را زیرنویس کنیم! چون که این کار را خیلی سریع و باکیفیت می توانیم انجام بدهیم و تازه سرمایه اجتماعی ما بین مردمی که این فیلم ها را دوست دارند بالا می رود!برجام مجازیدر جای دیگر یادداشت، جناب ناظمی پیشنهاد مذاکره با پلت فرم های خارجی برای پذیرش شرایط قانونی ایران را عرضه کرده اند که پیشتر از جانب صاحب نظران دیگری هم مطرح گردیده است، اما پس از ۷ سال از عمر دولت کنونی باید پرسید چرا این رویکرد موفق نشده است؟ چرا گزارشی از مذاکرات انجام شده با پلت فرم های خارجی و نتایج آن منتشر نمی شود؟ مگر غیر از این است که مذاکراتی با بعضی از پلت فرم ها مثل تلگرام که دوستان آقای ناظمی در فراگیری آن نقش جدی داشتند صورت گرفت و توافقاتی هم به امضا رسید. اما نتیجه آن چه شد؟تلگرام در بزنگاه حادثه و در جریان اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ هیچ توجهی به توافق فیمابین نکرد و فشار ایمیلی و توئیتری هم فایده ای نداشت، به صورتی که همین دولت مجبور به فیلترکردن تلگرام شد. بانیان این پیشنهاد باید بگویند بر مبنای تجربه توافقنامه برجام، امضای کشورهای اروپایی و بخصوص امریکا چقدر در پایبندسازی آنها بر تعهداتشان موفق بوده است که بخواهیم توافق دیگری با پلت فرم های آنان در فضای مجازی امضا کنیم؟نکته دیگر آنکه برای پایبندی پلت فرم ها به قوانین داخلی کشورها «ضمانت اجرا» لازم است. وقتی اینستاگرام و توئیتر الان آزادانه و بدون هیچ مشکلی در کشور ما فعالیت می نمایند و کاربران خویش را به سادگی جذب کرده اند، چه نیازی دارند که در ایران دفتر تاسیس کنند و شرایط قانونی ما را بپذیرند؟ سری که درد نمی کند را که دستمال نمی بندند!پیشرفت ممکن استجناب ناظمی در بخشی از یادداشت خود نگاشته اند که «در دنیای شعارها، داشتن بزرگ ترین پلت فرم های جهان آرزوی همه است، اما تنها چیزی که ما را متفاوت می کند، نگاه به واقعیت ها است». ما هم ایشان را اتفاقا دعوت به دیدن واقعیت ها می کنیم؛ تجربه همین چند سال گذشته نشان داده است که مغز جوان ایرانی می تواند مانع های بزرگ را بردارد و اگر نباشند مسئولانی که روح ناامیدی و خودباختگی را به ایشان تزریق کنند، خیلی از سرویسهای پایه و کاربردی فضای مجازی امکان بومی سازی خواهند داشت. تا همین چند سال پیش خیلی از مسؤلان کشور بر این باور بودند که با وجود نرم افزارهای گوگل مپز و ویز کشور ما هیچ مزیتی برای تولید و توسعه سرویس «نقشه و مسیریاب» ندارد و همه کاربران باید در بستر این سرویس ها به «محتواسازی» مشغول شوند و بانک داده پلت فرم های خارجی را تکمیل کنند. اما اراده و تلاش ستودنی توسعه دهندگان سرویس ها و حمایت های دستگاه های مختلف کشور همچون خود «سازمان فناوری اطلاعات» سبب شد که سرویسهای باکیفیت بومی مسیریاب مانند نشان، بلد، دال و... فراگیر و جایگزین سرویسهای خارجی شوند. همین اتفاق برای سرویس پایه پیام رسانی اتفاق افتاده است که علیرغم نامهربانی در قبال پیام رسان های ایرانی، دست کم یک سوم کاربران ما از یک شبکه بومی در کنار شبکه خارجی استفاده می نمایند و امید است اگر لطف برخی مسؤلان اجازه دهد این میزان در سامانه شاد چند برابر شده و حجم بزرگی از تبادلات به این پیام رسان منتقل شود. بله ما هم قبول داریم که تولید محتوا مزیت اقتصادی دارد، اما مزیت اقتصادی دیدگاه پیشرفت گرا بسیار بیشتر از اقتصاد محتوا است؛ اگر شما به تولید محتوا در یک بستر خارجی بپردازید تنها هنرمندان و فعالان صنعت تبلیغات می توانند از این عرصه کسب درآمد کنند، که البته در حد خود امر شایسته ای است، اما اگر یک سرویس مهم و پایه مثل پیام رسان در کشور بومی شود، علاوه بر تولیدکنندگان محتوا، مشاغلی مانند برنامه نویسان، مهندسان شبکه و امنیت، متخصصان UI/UX، گرافیست های کامپیوتری، جامعه شناسان، روانشناسان و ذائقه سنج ها و حتی صاحبان کسب و کار سِرور و انبارش داده و ده ها کسب و کار مستقیم و غیرمستقیم دیگر ایجاد خواهد شد. اساساً به لحاظ کارشناسی اگر تمام «زنجیره ارزش» یک صنعت در داخل یک کشور باشد حجم اشتغال به وجود آمده به صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت. و بنابراین است که «تولید» علت العلل حل مسائل اقتصادی کشور، و واردات مصرفی ام الامراض این وضعیت بیمارگونه است.تلویزیون با گیرنده ماهواره اینکه آخر آنکه گفته اند اگر اینترنت ماهواره ای آمد چه می کنید؟ اصحاب خبر و رسانه به خاطر دارند که حداقل سی سال است که در کشور ما از این سخن به میان می آید که «تلویزیون های آینده به چنان توانی می رسند که دیگر بدون احتیاج به گیرنده و بشقاب، بتوانند برنامه های ماهواره ای را دریافت کنند» اما کجاست آن فناوری؟بعد از سی سال چند درصد مردم ایران چنین تلویزیونی دارند که بتوانند مستقیما برنامه های ماهواره دریافت کنند؟ باآنکه با داشتن شبکه ملی مستقل، امید است هیچگاه سرویسهای داخلی ما تحریم نشوند، اما با این وجود تفکر پیشرفت گرا که علاوه بر دلسوزی احیانا از عقلانیت و آینده نگری هم برخوردار است، هیچگاه از ترس مرگ خودکشی نمی نماید. بلکه پیشاپیش برای مدیریت و استفاده حداکثری از ظرفیت اینترنت ماهواره ای برنامه ریزی و تحقیق خواهد کرد؛ البته اگر نویسنده محترم معتقد باشند که «دانش مخابرات» جزو مزیت نسبی کشور ما است و با کار علمی در این عرصه، منافع ملی ناشی از محتواسازی قربانی نخواهد شد!


منبع:

1399/06/31
13:29:41
5.0 / 5
1665
تگهای خبر: آموزش , آینده , امنیت , انرژی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۲
آتی جو